یکی از پایههای روایتگویی در سینما، افزودن درام به ماجراهای واقعی است. روایتِ واقعیت، حتی در هیجانیترین شکل آن، به تنهایی قادر نیست وجه سرگرمی سینما را تامین کند و تماشاگر را دوساعت پای تماشای یک فیلم نگه دارد. سینمای ما با تقلید از غرب، همه جا این درامها را به روایتهای واقعی اضافه میکند؛ اما متاسفانه انگار درام در سینمای ایران، فقط افزودن یک زن و دل بستن مردان فیلم به اوست. خواه این دل بستن برای خوشگذرانی باشد یا برای ازدواج.
در ماحی نیز، سعی شده است وقایع دورزدن تحریمها از طریق لابی، پول شویی و ... از طریق حضور شخصیت ماحی و سوءاستفاده مردان فیلم از وجوه زنانه او نقل شوند. شرکتهای ترخیص کالا در این فیلم، به اندازهای قدرت دارند که میتوانند حتی مقامات کشورهای مثل فرانسه و ترکیه را با پول بخرند؛ اما شخص اصلی این شرکت، با وجود دسترسی به پروندههای افراد از طریق لابیها و واسطههایی که دارد متوجه نفوذی بودن ماحی نمیشود یا حداقل به آن توجه چندانی نشان نمیدهد و این باورپذیر نیست. رقمهای جابجا شده به اندازهای درشت هستند و افراد به اندازهای مافیایی و توانمند در انجام هرگونه اعمال تبهکارانه نشان داده میشوند که ماجرای دل بستن فرزین به ماحی و خواستن بچه از او کمی غیرواقعی مینماید. اساساً کسی با موقعیت فرزین و همچنین بیاعتقادی او حتی به تقدیر خداوند، امکان زیادی برای ازدواج موقت، دائم و حتی روابط خارج از عرف را دارد و بعید است با آن عقاید عشیرهای؛ که تعصب و غیرت نقش پررنگی در آنها دارد؛ حاضر شود نسل آیندهاش از ژن زنی باشد که خود او هم میداند، هم اعتیاد دارد و هم درون سیستمی رشد کرده است که امکان سوءاستفاده از او بسیار محتمل بوده است. اگر هم زیبایی تنها ملاک فرزین برای نسل آینده اوست که بازهم امکان ازدواج او با زنهای زیباتر از ماحی و سالمتر از او برایش وجود داشت.
فعالیت شرکتهای ترخیص کالا در سال پایانی دولت دهم و در اوج تحریمهای بینالمللی بستر روایتی شده است که بگوید چگونه شرکتها برای واردات کالا دست به دامان افراد صاحبنفوذ و لابی گر شده بودند. ماحی(آنا نعمتی)، شخصیت زن فیلم، قرار است واسطه شود و رضایت فرزین، مدیر اهل لابی یکی از شرکتهای ترخیص کالا را برای واردات ۷۰۰ میلیون دلار پروتز تغلبی جلب کند. دکتر(همایون ارشادی)، پزشک زیبایی و یکی از مهرههای شرکت، به اجبار و با تهدید به روکردن هرآنچه از ماحی میداند و همچنین به اجرا گذاشتن سفتههای او، او را بر خلاف میلش به سراغ فرزین میفرستد. بعد از یک ملاقات در خلوت، فرزین به او پیشنهاد صیغه شدن میدهد.
سوءاستفاده از جذابیتهای ظاهری و جنسی یک زن، قبل از این در فیلمهای بسیاری تکرار شده بود. در «سگ کشی» بهرام بیضایی، سوءاستفادهگر، شوهرِ شخصیت زن فیلم است که به ظاهر ورشکسته شده است و او را با چک و سفتهها به سراغ طلبکارانی میفرستد که خودش بهتر از همه به خلقیات گرگصفتانه آنها آگاه است؛ اما وقتی بحث پولهای کلان به میان میآید ظاهراً مفاهیمی مثل غیرت، آبرو و حیثیت، خیلی وجهی برای نگهداشتن ندارند.
دکتری که در ماحی نقش سوءاستفادهگر را دارد کسی است که ماحیِ بیسرپرست و خواهر دو قلوی او را ( که الان خبری از او نیست و ماحی میخواهد به هر قیمت، حتی اگر در کانادا باشد او را پیدا کند) از بهزیستی و ندامتگاه نجات میدهد و با انجام چندین عمل زیبایی، او را آماده بهرهداری! میکند و دیالوگ «تو که خوب بلدی...» نشان میدهد که ماحی در این کار چقدر تبحر پیدا کرده است. احتمالاً این آخرین بار هم نخواهد بود و مخاطب میداند که وعدههای دکتر برای پیگیری کار او، اگر که در جریان صیغهشدن با مانعی برخورد کرد؛ تنها برای جلب موافقت و رضایت ماحی برای همراه شدن با فرزین است و وقتی خرش از پل گذشت او را تنها خواهد گذاشت. اینبار اما بر خلاف پیشبینیهای دکتر، ماجرا مثل سابق پیش نمیرود و همان اتفاقی رخ میدهد که ماحی بابت آن نگران است. اینکه فرزین به او دل ببندد و نخواهد از او جدا شود. البته طبق قوانین حقوقی، صیغه مدت زمان دارد و خیلی مشخص نیست که نگرانی ماحی از این بابت به چه دلیلی است؟!
در عمل هم همین اتفاق میافتد. فرزین با دیدن زیبایی ماحی، ماجراهای بیتوجهی پدرش به مادری که زیبایی نداشته را به یاد میآورد و تصمیم میگیرد برخلاف تقدیر و تدبیر خداوند، خودش آینده فرزندش و عشیرهاش! را بسازد. او میخواهد نسل آینده او نه از ژن «ساریه»؛ زن هم عشیرهاش که الان منشی اوست و انتظار دارد فرزین او را به همسری دائم برگزیند؛ که از ژن ماحی زیبارو باشد. او نمیخواهد فرزندش به همان بیتوجهیای دچار شود که خود او به دلیل زیبا نبودن مادرش گرفتار آن شده بود.
در ادامه میبینیم که ماحی در اثر فشارهای دکتر و به ناچار، به صیغه شدن با فرزین تن میدهد. فرزین بعد از مصرف مشترک موادی که همراه ماحی است، و در حالتی نامتعادل، بخشی از داستان زندگیش را برای ماحی میگوید. در آن سکانس شیوه نگاه و خندههای مصنوعی ماحی، به گونهای است که مخاطب تصور می کند ماحی موادی مصرف نکرده است و میخواهد از حالت نیمههوشیار و نامتعادل فرزین استفاده کند و احیاناً امضای او را پای اسنادی بیاورد یا رازهای مگویی را بشنود اما به جزء بازگویی داستان جنبودن مادرِ مادربزرگش و زشتبودن چهره مادرش و بیتوجهی پدر به او و مادرش اتفاق دیگری نمیافتد و مخاطب متوجه نمیشود که آیا خندهها و نگاههای ماحی، مصنوعی بود یا ناشی از مصرف مواد؟ فرزین در آن حالت نیمههوشیار از جن بودن همسر پدرِ پدربزرگش میگوید و اینکه مادربزرگش به خاطر ترس از جن، همیشه سنجاقی را همراه خود داشته است. سنجاق در چند جای فیلم کارکرد نمادین پیدا میکند. از پوستر فیلم گرفته که در کنار بستن دهان دو مرد دیگر، یکی با پول و یکی با خون، تا سنجاقی که دائما به دست ماهی وصل است و سنجاقی که مادربزرگش برای ترس از جنها همراه داشته است.
از نقاط ضعف فیلم، گنگبودن بعضی از روابط پشت پرده و مجهول بودن شخصیتی موثری مثل نبوی است که فقط اسم او را از زبان دیگر شخصیتها میشنویم و حتی در انتهای فیلم هم او را نمی بینیم. اساساً با وجود شناخت نبوی از تبهکاری و بیرحمی آدمهای این شرکت، انگیزه او از برملاکردن رازهای آنها مشخص نمیشود. افشایی که به قیمت بریدن زبان و مثله شدن تمام میشود. نبوی در مکالمات تلفنی چندین بار به ماحی بابت بیرحمی آدمهای این مجموعه هشدار میدهد اما خود او به این هشدارها بیتوجه است!؟ نقطه ضعف دیگر فیلم، نشان دادن چهره گذشته آنا نعمتی بود که طی چندین مرحله عمل زیبایی به وضعیت فعلی رسیده بود. شاید اگر بازیگر ناشناختهتری بود مخاطب این تغییرات وسیع را راحتترباور میکرد اما چون او سالهاست که آنا نعمتی را میشناسد این تغییرات برایش باورپذیر نیست.
در ماجرای لورفتن و توقیف ۱۸.۵ میلیارد دلار پول و شمش طلایی که شخصیت اصلی فیلم به ترکیه میفرستد، فیلم اطلاعات بیشتری از آنچه آن زمان در رسانهها مطرح شد ارائه نمیکند و به نشان دادن تصاویر آرشیویی از اظهارنظرهای پلیس ترکیه و شخص اردوغان بسنده میکند. فرزین قدرتمند ابتدای فیلم، به دلیل تاخیر در آزادکردن پول ها، به راحتی توسط افرادی اجیرشده توسط شرکت دارویی کتک میخورد و او به جای انتقام، به همراه همسرش از خانه فرار و به هتل پناه میبرد و از حضور کسانی برای حمایت از او که به گفته او «آدمهای خودش» بودند خبری نیست. اینها و چند نمونه دیگر نشان میدهد که در شخصیتپردازیها دقت چندانی نشده است. فیلم میتواند به دلیل ورود به یک ماجرای بحثبرانگیز در دولت قبل، و استفاده از داستانی زنانه، تماشاگر را به هر شکل، تا آخر همراه کند اما در انتها اطلاعاتی بیشتر از آنچه که در رسانهها شنیده است دست تماشاگر کنجکاو را نمیگیرد. اطلاعاتی که علیالقاعده از این دست فیلمها مورد انتظار است.
* سینما انقلاب
ارسال نظر